آنچنان که در قاموس اینان عاشقی فتنه ست و عاشق دیوانه...عشق بیراهه ست و هر تنهایی بیگانه...دوستان اندک و دشمنان برتر...مهر مادری غریزه و همِِِِت پدری وظیفه ....مارا با قاموس بیچارگان چه مقصد و با تازه به دوران رسیدگان پست چه ره؟!
ماییم دیوانگان بیراهه پیما و خرابه نشین که با واژگان دور اینان بیگانه ایم...چشم از دریچه وفا، دشمن و دوست از هم نشناسد وگردونه ی مادری و پدری،جز بر گردش مهر نچرخد...ماییم بند گسیختگان وادی تنهایی......سکوت را از ما بپذیر.................
» ریحان
»» نظرات دیگران ( نظر)
لیست کل یادداشت های وبلاگ